بهرام عظیمپور اولین کار خود را در حال پخش میبیند اما اگر نیمنگاهی به تیتراژهای مجموعههای موفق تلویزیون بیندازید، حتما نام او را در سمتهایی از قبیل دستیار کارگردان، برنامهریز و... خواهید دید. او را پیدا نکردیم و به همین خاطرترجیح دادیم به سراغ بازیگرانش برویم.
داوود رشیدی
داوود رشیدی احتیاجی به معرفی ندارد؛ او سالهاست که در سیما و سینما حضور فعال دارد.
آخرین کاری که او را از طریق جعبه جادویی میهمان جمع شما کرده، سریال «بیداری» است.
رشیدی در این کار نقش پیرمردی ثروتمند را بازی میکند که ورشکست شده. او درباره اولین ساخته بهرام عظیمپور میگوید: «بهرام عظیمپور در سریالها و فیلمهای مختلفی بهعنوان برنامهریز و دستیار اول و... با کارگردانهای بزرگ و خوب کشورمان کار کرده و بدون علم و دانش وارد عرصه کارگردانی نشده است.
او در کارش خبره بود و نمیخواست ادای کسی را دربیاورد و به نوع کاری که میکرد اعتقاد داشت و خیلی خوب از عهده کار برآمد.
عظیمپور با صمیمیت و دانشی که داشت این دانش را به سادگی به عواملش منتقل کرد.
وی فردی فروتن است و این سریال هم سریال خوشساختی است که به خاطر طرح کردن مسائل اجتماعی- خانوادگی با زبانی ساده، توانسته رابطه خوبی با مردم برقرار کند».
شقایق نوروزی
شقایق نوروزی این روزها در میان بازیگران رنگارنگ مجموعههای تلویزیونی برای خود جایگاهی پیدا کرده است. او در «بیداری» خوب ظاهر شده و همین مسئله باعث توجه مخاطبان به او شده است. پس از بهپایانرسیدن «ساعت شنی» این نام ترنگ است که در جمع خانوادهها به دفعات شنیده میشود. او تئاتر میخواند و توسط یکی از اساتیدش به عظیمی معرفی شده است.
نوروزی درباره چگونگی شکلگیری شخصیت ترنگ میگوید: «از زمانی که فیلمنامه را خواندم تا زمانی که کار کلید خورد، 2 هفته فرصت داشتم تا این شخصیت را برای خودم هضم کنم.
آقای عظیمپور تصویر کاملا مشخصی از شخصیت ترنگ در ذهن داشتند و خیلی دقیق و کامل روی آن پرداخت انجام داده بودند. البته من در بعضی جاها گرههای مشترک شخصیتیای با ترنگ داشتم که آنها را در کار حفظ و تقویت کردم و خیلی جاها هم با این شخصیت فاصله داشتم».
شقایق نوروزی برخی از خصیصههای خود را در ترنگ یافته است؛ مانند درونگرابودن، بلندپروازبودن و همینطورخستگیناپذیری این دختر نسبت به هدفی که دنبال میکند.
او درباره شیوه ایفای نقشاش به این نکته اشاره میکند که «به نظر من بازیهای ارائه شده، نتیجه تعامل کارگردان با بازیگران بود و ما به کارگردان اعتماد کامل داشتیم.
مقدار و اندازه بازیای که ایشان از ما میخواستند برای ما تعیینکننده بود. درمورد دیگران هم نمیتوانم نظر بدهم که اتفاقا بهنظر من بسیاری از آنها بازی خوبی داشتند اما درمورد خودم احساس میکنم شاید میشد در بعضی جاها حس بیشتری را ارائه داد».
او در جواب سؤال ما درباره نگاهی که به نقش ترنگ داشته، اینچنین پاسخ میدهد: «بعضی خصوصیات در شخص ترنگ وجود داشت که او را به اصطلاح آبدیدهتر از سنش نشان میداد؛ بهعنوان مثال ازدستدادن خانوادهاش در دوران کودکی.
از من میپرسید که تو چرا بیشتر در مرگ سینا گریه نکردی؟ اما به نظر من این داغ برای ترنگ چیز تازهای نبود؛ از بچگی با این داغها بزرگ شده بود؛ به طوری که کاملا با این مسئله آشنا بود و فکر میکنم عکسالعملش درمورد این فاجعه خیلی طبیعی بود».
بهناز جعفری
مدتها از بهناز جعفری خبری در تلویزیون نبود. او پس از ایفای نقش لعیای «خاک سرخ» و پریسای «دوران سرکشی» دیگر در سیما آفتابی نشده بود تا امسال. مجموعه بیداری دوباره پای این بازیگر را به جعبه جادویی باز کرد. او یکبار دیگر حضوری نسبتا موفق را در شبکه3 تجربه میکند.
جعفری علت بازی در بیداری را در بلاتکلیفنبودن فیلمنامه میداند؛ «مشخص بود که فیلمنامهنویس و کارگردان میدانند دنبال چه چیزی هستند. فیلمنامه با زبان روان و شسته رفتهای نوشته شده بود؛ چیزی که در خیلی از فیلمنامهها نمیبینیم و انگار نویسندگان آنها دغدغه ادبیات ندارند و از همه مهمتر اینکه هنگام خواندن فیلمنامه سؤال خاصی در ذهنم ایجاد نشد.
منظورم این است که انگیزه کنشها و پاسخ به چراها در خود متن آمده بود. هنگام خواندن خیلی از فیلمنامهها بهخصوص سریالهای تلویزیونی، مدام با سؤالهای بیجواب و اتفاقات تکراری بیدلیل روبهرو میشویم که مشخص است نتیجه عجله و سادهگیری فیلمنامهنویس است اما فیلمنامه بیداری چنین نبود».
او درباره این موضوع که نقشاش در چند قسمت اول حضور ندارد، میگوید: «خب، هیچکس به تنهایی نمیتواند تکلیف یک سریال را مشخص کند؛ نه کارگردان، نه بازیگر، نه فیلمنامهنویس و... .
سریالهای زیادی بودند که با توجه به ترکیب بازیگران آن احتمال داده میشد کارهای سوپر موفقی باشند اما نتیجه برعکس شد و چیز دیگری از آب درآمد.
همینطور کارگردانهای باتجربه و موفقی را دیدهایم که وقتی در کنار عوامل دیگر قرار گرفتهاند، کارشان به اثر درخشانی ختم نشده است. هیچکاری به خاطر داشتن چند بازیگر مطرح یا شناختهشده به موفقیت دست پیدا نمیکند. نامهای آشنا ممکن است باعث شوند مخاطب چند قسمت اول یک سریال را برای دیدن انتخاب کند اما در ادامه کار باید بتواند چیزی فراتر از چند نام آشنا در اختیار مخاطب قراردهد وگرنه مخاطب به راحتی کانال را عوض میکند.
دستگاه کنترل در دست مخاطبان، وسیله بیرحمی است. تماشاگری که بعد از یک روز خستهکننده و طولانی پای تلویزیون نشسته است، با هیچ نام آشنا و چهره آشنایی تعارف ندارد.
خوشبختانه در مورد سریال بیداری هم این اتفاق رخ نداد. اینطور که من میبینم رفتهرفته سریال مخاطبان خود را دارد پیدا میکند. برخلاف تصور شما این مورد هم میتواند به سود بازیگر باشد.
بههرحال اسم من در تیتراژ اول آمده و همین غیبت چند قسمتی باعث ایجاد کنجکاوی برای مخاطب میشود که پس فلانی کی میآید و کجا قرار دارد و چه میکند و منفی است یا مثبت؟ من چند باری در تجربههای خودم ریسک کردهام؛ چیزهایی مثل قبولکردن نقشهای کوتاه یا گریمهایی که دیگر در پس آن، چهره بازیگر قابل تشخیص نیست اما موردی که شما میگویید بهنظر ریسک نیامد».
بهناز جعفری درباره سریال بیداری میگوید: «باید منتظر قضاوت نهایی تماشاگر بمانم. هنگام پخش سریال، خود بازیگر هم یکی از مخاطبان آن است؛ هم باید منتظر قضاوت خودم بمانم و هم منتظر قضاوت تماشاگران. اما هروقت هنگام بازی در یک نقش دچار عذاب وجدان میشوم، نتیجه کار بهتر از آب در میآید. به قول خودم یک دوره زجر شیرین، کلنجار خصوصی، شناسایی نانوشتههای نقش و...؛ در بیداری هم این اتفاقات افتاد».
امیر دلاوری
امیر دلاوری را بیشتر با نقش افراسیاب در«ما چند نفر» میشناسند. او بیشتر در تئاتر فعال بوده تا تلویزیون و سینما اما در این یکساله اخیر 2سریال از او پخش شده است؛ «ما چند نفر» به کارگردانی فیاض موسوی و «بیداری»؛ جالب اینجاست که در اولی نقشی منفی و طولانی داشت و در دومی مثبت و البته کوتاه...
او در رابطه با بازی در مجموعه بیداری میگوید:«من از سالهای قبل با بهرام عظیمپور آشنا بودم.
تئاترهایی را که اجرا میکردیم، میدید. قبل از اینکه بخواهد سریال بسازد، مشاور کارگردان و مسئول انتخاب بازیگر برای ساختههای ابراهیم حاتمیکیا و محسن مخملباف بود.
او مرا برای بازی در نقشهای مختلف به گروههای متعددی معرفی کرد ولی امکان همکاری برایم پیش نیامد تا اینکه نوبت ساخت سریال خودش شد و مرا بهعنوان شخصیت پسر داستان بیداری انتخاب کرد».
او درباره بازی در نقش کوتاه سینا، پس از ایفای یک کاراکتر اصلی و پررنگ در ما چند نفر اشاره میکند:«ببینید، داستان کار یک داستان زنانه است ولی تمام کاراکترها بسیار خوب پرداخته شدهاند. من با اطمینانی که به بهرام عظیمپور داشتم، در کارش حضور پیدا کردم.
البته نقش کوچکی هم نبود. اگر داستان را پیگیری کنید میبینید که تا انتهای کار صحبت سینا در سکانسها هست. البته نمیتوانم اتفاقات بعدی قصه را فاش کنم. علت اینکه بازی در شخصیت سینا را پذیرفتم آن بود که هم نقش برایم بسیار جذابیت داشت و هم اینکه متفاوت بود.
بازی در اولین سریال یک کارگردان البته به اینخاطر که او را میشناخته، کار چندان ترسناکی نبوده؛ دلاوری اینچنین ادامه میدهد: «آقای عظیمپور از قدیمیهای تئاتر هستند و پیش از این هم کارگردانی تئاتر میکردند.
بهنظر من کسی که مشاور احمد امینی، حاتمیکیا و مخملباف باشد، جای بسی اطمینان دارد. ثانیا فیلمنامه نوشته خودش بود و وقتی خواندم، مجذوب آن شدم و کار را پذیرفتم.
در بسیاری از سکانسها با آقای عظیمپور درمورد نقش مشورت میکردیم و در نهایت نظر نهایی را ایشان میدادند.
اما در مجموع یک بازیگر وقتی با پروژهای همکاری کرده و قرارداد میبندد، خودش را کامل در اختیار کارگردان قرار میدهد؛ چرا که نظر نهایی با اوست ولو اینکه یک کارگردان کمتر از بازیگر مدنظر تجربه داشته باشد. ولی در این کار عظیمپور فوقالعاده انسان با سواد، آشنا باتکنیک و کار بلدی است که علاوه بر شناخت درستی که از کارگردانی دارد، بازیگردان خوبی هم هست».
امیر، نظردادن درباره کارهای دیگران را راحتتر از کار خود میداند؛ «وقتی من سریالهای دیگر را میبینم، بهتر میتوانم نظر بدهم ولی نظردادن درمورد کاری که خودم در آن بازی دارم، یک مقدار مشکل است.
با اینحال تفاوت را با بعضی کارهایی که پخش میشود حس میکنم. قصد مقایسه ندارم. بهنظر من سریال خوبی است.
از همان اول پیشبینی کرده بودم. هم از لحاظ کارگردانی و هم از لحاظ فیلمنامه و انتخاب درست بازیگران حدس میزدم مجموعه موفقی خواهد شد.
البته برخوردهایی که با مردم دارم، نشان میدهد که سریال خوب و آبرومندی شده و با مخاطب هم همراه است».
امیر دلاوری این روزها مشغول بازی درسریال «کارآگاه علوی» به کارگردانی حسن هدایت است. تئاتر «ماچیسمو» به کارگردانی محمد یعقوبی را هم تمرین میکند که در جشنواره تئاتر فجر به اجرا درآمد.
وقتی از او درباره نقشاش در مجموعه «کارآگاه علوی» میپرسیم میگوید:من شخصیت فرامرز لیستر را بازی میکنم که یک داستان واقعی است؛ اتفاقات زندگی احمد لیستر با فرزنداناش را به تصویر میکشد.
او همچنین در خصوص میزان موفقیت این فیلم در جذب مخاطب میگوید: به نظر من سری دوم به مراتب در جذب بیننده موفقتر از سری اول است، به 2 دلیل؛ یک اینکه این کار ضبط ویدئویی میشود و فیلمبرداری نیست، در نتیجه مخاطب را به بازیگر و کار نزدیکتر میکند.
دوم اینکه از لحاظ فیلمنامه، داستانهای جذاب و واقعی به تصویر کشیده میشود.
هرچند که مجموعه تلویزیونی بیداری از داستانی ساده برخوردار است اما شیوه روایت داستان، نوع کارگردانی و بازی بازیگران توانسته ارتباط لازم را با مخاطب برقرار کند.
اما هنوز تکلیف تماشاگر با شخصیت وحید -با بازی هومن برق نورد -روشن نیست. آیا وحید بد من داستان است یا نقشی مثبت دارد؟ باید صبر کرد تا در قسمت بعد مشخص شود. اما چگونگی انتخاب هومن برق نورد و نوع بازی حکایت از فکری عمیق در پشت این دوگانگی دارد...